نامه هایی برای تمام فصول ۳

یادداشت روز دوشنبه صفحه اخر شرق “دکتر بابک زمانی”
٣-آموزش
معاون محترم آموزشی وزارت بهداشت اخیراً در فراخوانی، خواهان نظردهی جامعه پزشکی در مورد سپردن آموزش پزشکی به بخش خصوصی شده است؛ از این رو نامهای بر این سری نامهها افزودم. (واقعا جای آموزش در این نامهها خالی بود.
آموزش پزشکی بخشی از جوهره ذاتی اخلاقیات پزشکی است. داستان فورسپسی (ابزاری در مامائی) که تنها بعد از مرگ آن متخصصِ زایمانِ موفق، در وسایلش کشف شد، مثال تاریخی رفتار غیراخلاقی در این زمینه است. از سوی دیگر در کشور ما در بسیاری از قسمتها بخش خصوصی پیشگام و مدل بوده است و قطعا دارای امکاناتی است که میتواند باعث تعمیق تجارب دانشجویان و دستیاران شود. اما وقتی صحبت تایید آموزش پزشکی در طب خصوصی توسط دولت در کشور ما پیش میآید باید به نکات دیگری نیز توجه کرد.
مهمترین مسئله این است که در سالهای گذشته دولت در آموزش پزشکی مدل موفقی ارائه نکرده است و آموزش در طب خصوصی هم قطعا از مدل موجود الگو برداری خواهد کرد. مدلی که در آن :
نسبت دستیار به استاد درست برعکس این نسبت در تمام دنیاست. تنوع و تکثری در استادان وجود ندارد. استادان معدود هر بخش همه تنها از یک تخصص بالینی هستند. وقتی برای آموزش پزشکی در ازای بیست عضو هیات علمی، شامل بالینی، علوم پایه و تحقیقاتی ۵-۶ دستیار تخصصی باید وجود داشته باشد، در بخشهای ما گاه تا بیست رزیدنت، تنها ۵-۶ استاد، آن هم تنها از یک تخصص بالینی دارند.
آن هم اساتیدی که نیمی از آنها -قدیمیترها -در عمل نیمهوقت یا بسیار کمتر از نیمهوقت هستند! جوانانِ تمام وقت هم تمام وقتِ درمانی هستند و در ساعات اضافه تمام وقتشان نه تنها دستیاران حضور ندارند بلکه حضورشان قباحت هم دارد! همانقدر که افزایش دستیار سهل و آسان است استخدام هیئت علمی پر پیچ و خم و دشوار است. معلوم نیست دانش پزشکی روزبهروز در حال تحول را چه کسانی باید آموزش دهند، اصلا مگر نه آنکه آموزش+درمان متخصصین بیشتری نیاز دارد تا آموزش یا درمان هرکدام به تنهایی؟ همچنین گردش و چرخش فراگیران در بخشهای مختلف دنیا بهدنبال آخرین دانش روز هم وجود ندارد، بماند که حتی در داخل کشور هم با موانع بسیار همراه است.
بر اثر مرور ایام و عادتدیدگان به امری غیر منطقی، دستیار تخصصی، این نیروی کاری رایگان و مجبور، بهعنوان راه حلی طلایی برای مشکلات ساختار ی اقتصاد سلامت نمود پیدا کرد. حتی با همان حقوق اندک هیئت علمی هم توان بهکارگیری تمام نیروهایی که کار دانشگاهی را بر کار خصوصی ترجیح میدادند وجود نداشت. همه فراموش کردند که روز روشن و شب تاریک است و همه بیماران را باید متخصصین ویزیت کنند، حتی در نیمهشب و دستیار تنها باید دستیاری کند حتی در نیمه شب. وقتی امکان استخدام متخصص کافی برای پوشش تمام وقت مراکز وجود ندارد پذیرش دستیار حلال همه مشکلات است.
بهعلاوه، فضای آموزشی کافی هم فراهم نشد، مفهوم مکتب و سنت در دانشکدهها جا نیفتاد بیمارستان های متعدد حتی در شهر های دور به صرف وجود متخصصین برای آنکه استاد باشند و دستیاران برای آنکه کار کنند پیش از آنکه سنتهای آموزشی جا افتادهای پیدا کنند دانشگاه شدند.
ارتباط و روتیشن بینالمللی تقریباً بهطور کامل قطع شد و آموزش پزشکی به رشد و تکاملی ایزوله ادامه داد تا حدی که جداً نمیدانیم در راهیم یا در بیراه؟ و اگر این بیراه است با راه چه نسبتی دارد؟
در چنین شرایطی است که تحویل آموزش به بخش خصوصی میتواند سلامت را تا مرز فاجعه ببرد و مصیبت دیگری بیافریند و آن هم همان مصیبت قدیمی عادت به به بحران و فاجعه است .
وزارتی که قادر به نظارت کیفی بر بیمارستانهایی که خود اداره میکرد نبود چگونه میتواند بر بیمارستانهای خصوصی نظارت کند؟
از آموزش گذشته، آیا تحت تاثیر برخی سنتهای ناپسند بیمارستانهای آموزشی، امر درمان هم در بیمارستانهای خصوصی به خطر نخواهد افتاد؟ سنتهایی مثل لیز خوردن وظایف از اتند به دستیار و از دستیار سال بالا به دستیار سال پایین و بعد انترن و صحنه هایی مثل صف کشیدن چند بیمار در یک اتاق درمانگاه در کنار هم و ویزیت بیماران در حضور یکدیگر؟!! رفتارهایی که در طب خصوصی هنوز قبحشان نریخته و اینجا دیگر هرکدام معانی اقتصادی هم خواهند داشت.
آموزش وظیفه ذاتی هر طبیبی است؛ پزشکان در اساس کاری جز آموزش ندارند اما لطفا انتقال آموزش رسمی پزشکی به طب خصوصی را تا تبلور آموزش پزشکی در بخش دولتی، هر چند سال که طول بکشد، به تعویق بیندازید.
دکتر بابک زمانی از متخصصین مغز و اعصاب ایران که در کنار طبابت گاهی دست به قلم برده و بر اساس تجربیات و خاطرات خود مینویسند از پزشکان برجسته ی پذیرش۲۴ هستند. در پذیرش۲۴ تصمیم گرفتیم این داستان های شیرین و مطالب علمی را با شما به اشتراک بگذاریم…