سندرم بی انگیزگی چیست؟ علت بی میلی به همه چیز چیست؟
انواع بی انگیزگی و راههای درمان آنها
فهرست مطالب
شناسایی علل و درمان بی انگیزگی
منظور از بی انگیزگی یا احساس پوچی، از دست دادن علاقه به جنبههای مختلف زندگی مانند انجام فعالیتهای روزانه یا تعامل با دیگران است که میتواند بر میزان توانایی شما در حفظ شغل، حفظ روابط و لذت بردن از زندگی تأثیر بگذارد.
همه افراد گاهی بی انگیزگی یا بی تفاوتی را تجربه میکنند. زمانی این مسئله نگرانکننده میشود که این حالت نشانهای از چندین اختلال عصبی و روانی مانند افسردگی باشد. در صورت مزمن شدن میتواند به سندرم بی انگیزگی (Amotivational Syndrome) تبدیل شود که مطمئنا نیاز به درمان تحت نظر روانشناس یا روانپزشک دارد.
سندرم بی انگیزگی یک بیماری روانی است که با تغییر در شخصیت، احساسات و عملکرد شناختی فرد مشخص میشود. فرد مبتلا به این سندرم معمولا علائم عدم تمرکز، بی علاقگی و حافظه ضعیف را تجربه میکند. این بیماری برای اولین بار در دهه ۱۹۶۰ در بین افرادی که سابقه طولانی مصرف حشیش داشتند مشاهده شده است. امروزه در میان افرادی که داروهای روانگردان مانند مت آمفتامین را مصرف میکنند نیز مشاهده میشود.
بنابراین در صورت مواجهه با بی انگیزگی به زندگی، بی انگیزگی برای کنکور، بی انگیزگی و افسردگی، تنبلی و بی انگیزگی، خستگی و بی انگیزگی، بی انگیزگی و لاغری خود یا هریک از اعضای خانواده باید سریعا به فکر درمان باشید. این مشکل روحی میتواند یک فرد را سالها از روند عادی زندگی دور کند!
علائم بی انگیزگی
علامت اصلی بی انگیزگی سطح انرژی پایین و عدم تمایل به انجام یا تکمیل هر کاری است. در این شرایط ممکن است هنگام ملاقات با افراد جدید یا امتحان کردن چیزهای جدید بیتفاوت باشید. حتی ممکن است علاقهای به شروع فعالیتها یا پرداختن به مسائل شخصی نداشته باشید.
اصولا ظاهر چهره تغییری نمیکند اما حالات و احساسات به طرز بارزی متفاوت میشوند. به همین دلیل، تمایل دارید که زمان بیشتری را به تنهایی سپری کنید. بی تفاوتی مداوم میتواند بر توانایی شما در حفظ روابط شخصی و عملکرد خوب در مدرسه یا محل کار تأثیر بگذارد.
در رابطه با نمونههایی از بی انگیزگی در بیماران، میتوان به مشکلات کاری (از دست دادن شغل و ناتوانی در انجام وظایفی که باید انجام داده شوند)، بیتوجهی به بهداشت شخصی (موهای نامرتب و حمام نکردن)، ناتوانی فیزیکی (نشستن برای مدت طولانی بدون آنکه کاری انجام شود) و مشکلات آموزشی (انجام ندادن تکالیف و شرکت نکردن در کلاس درس) اشاره کرد.
باید بدانید که بی انگیزگی همان افسردگی نیست اما میتواند یکی از علائم افسردگی باشد. افسردگی ممکن است باعث ناامیدی و احساس گناه شود. خطرات جدی مرتبط با افسردگی شامل مصرف مواد و خودکشی است. به طور کلی، از علائم بی انگیزگی میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- انجام کارهای روزمره به سختی
- احساس بی تفاوتی
- فقدان احساسات نرمال
- عدم علاقه به انجام فعالیتها
- نداشتن انگیزه برای رسیدن به اهداف
- سطوح پایین انرژی و خستگی غیر معمول
- خواب آلودگی مداوم
- کاهش مشارکت در انجام فعالیتها
- فقدان احساسات در پاسخ به رویدادهای مثبت و منفی
اگر احیانا به سندرم بی انگیزگی مبتلا شده باشید احتمالا با علائم زیر نیز مواجه خواهید شد:
- حافظه ضعیف و فراموشی کوتاهمدت
- عدم تمرکز برای انجام وظایف
- بیتوجهی
- انزوای اجتماعی
- از دست دادن حس جاهطلبی و آیندهنگری
علائم سندرم بی انگیزگی تا حدود زیادی مشابه افسردگی است و گاهی هنگام تشخیص به اشتباه گرفته میشوند. اگر احساس میکنید بی انگیزه و بی علاقه به چیزهایی هستید که معمولاً شادی را برای شما به ارمغان میآورند، ممکن است دچار این سندرم شده باشید.
علل بی انگیزگی
اغلب افراد هر از گاهی در زندگی خود احساس بی انگیزگی میکنند. وقتی این بی انگیزگی مزمن شود، میتواند بر بسیاری از مسائل زندگی تأثیر بگذارد و به یک مشکل مهم تبدیل شود. جالب است بدانید که بی انگیزگی یکی از علائم بسیاری از اختلالات روانی و عصبی است. از جمله:
- بیماری آلزایمر
- اختلال افسردگی مداوم (معروف به دیستیمیا، نوعی افسردگی خفیف مزمن)
- فراموشی پیشانی گیجگاهی
- بیماری هانتینگتون
- بیماری پارکینسون
- فلج فوق هستهای پیشرونده
- روانگسیختگی یا اسکیزوفرنی
- سکته
- زوال عقل عروقی
یک مطالعه در سال ۲۰۱۱، ضایعاتی در لوب پیشانی مغز افرادی که دارای علائم بی انگیزگی بودند کشف کرد. البته گاهی ممکن است ناشی از سکته مغزی باشد که بر این قسمت از مغز تأثیر میگذارد.
یک فرد همچنین میتواند بی انگیزگی را در نبود یک بیماری زمینهای تجربه کند. مثلا نوجوانان گاهی با آن مواجه میشوند که معمولاً با گذشت زمان از بین میرود. بی انگیزگی و بی علاقگی طولانیمدت در نوجوانان طبیعی نیست.
هنوز هیچ تحقیق قطعی برای نشان دادن علت دقیق سندرم بی انگیزگی وجود ندارد. برخی از محققان این وضعیت را با مصرف زیاد ماری جوانا مرتبط کردهاند. مصرف مهارکنندههای انتخابی بازجذب سروتونین (SSRIs) به عنوان داروهای ضد افسردگی نیز میتواند به طور بالقوه باعث بروز این سندرم شود.
این سندرم یکی از شایعترین بیماریهای روانی در افرادی است که سابقه استفاده از مواد روانگردان را دارند. به نظر میرسد مواد روانگردان نحوه عملکرد مغز شما را تغییر میدهند.
با انواع بی انگیزگی بیشتر آشنا شوید
در مطالعهای که در سال ۲۰۱۹ منتشر شد، محققان گونههای متفاوتی از بی انگیزگی را شناسایی و توصیف کردند:
- بی انگیزگی احساسی که با فقدان احساسات مثبت و منفی مشخص میشود
- بی انگیزگی رفتاری که با فقدان رفتارهای مبتکرانه مشخص میشود
- بی انگیزگی عمومی که با پاسخهای عاطفی ضعیف و عدم مشارکت اجتماعی مشخص میشود
تحقیقات نشان میدهند که بی انگیزگی و بی تفاوتی با مشکل آنهدونیا (anhedonia) یا فقدان لذت ارتباط تنگاتنگی دارند. افرادیکه سطوح بالاتری از بی انگیزگی را تجربه میکنند شدت مشکل آنهدونیا در آنها بیشتر است.
از انواع سندرم بی انگیزگی نیز میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- سندرم بی انگیزگی ناشی از ماری جوانا. این مورد برای اولین بار در بین افرادی که ماری جوانا استفاده میکردند، مشاهده شد. با این حال، ارتباط بین مصرف ماری جوانا و سندرم بی انگیزگی همچنان مورد بحث است. در حالی که برخی از مطالعات نشان میدهند که مصرفکنندگان مکرر ماری جوانا به احتمال زیاد دچار سندرم بی انگیزگی میشوند اما برخی دیگر معتقدند که ماری جوانا نه تنها مسئول این بیماری نیست، بلکه به عنوان داروی تفریحی منجر به افزایش رفاه کاربران آن میشود. یک مطالعه در مورد ارتباط بین مصرف ماری جوانا و سندرم بی انگیزگی پیشنهاد میکند که مصرفکنندگان مزمن ماری جوانا که از بی انگیزگی شدید رنج میبرند، ممکن است از قبل افسردگی داشته باشند و علائم این سندرم تنها میتواند نشانه افسردگی آنها باشد. برخی از مطالعات دیگر گزارش میدهند که سندرم بی انگیزگی در بین ۱۶ تا ۲۱ درصد از مصرفکنندگان مزمن ماری جوانا رخ میدهد.
- سندرم بی انگیزگی ناشی از SSRI. برخی از افراد در اثر استفاده طولانیمدت یا کوتاهمدت از SSRI ها دچار سندرم بی انگیزگی میشوند. SSRI ها برای تقلید از پیامرسانهای شیمیایی مانند سروتونین در مغز ما طراحی شدهاند تا به تسکین علائم افسردگی کمک کنند. با این حال، گاهی اوقات باعث میشوند که گیرندههای اصلی سروتونین در مغز ما آسیب ببینند یا فرسوده شوند. وقتی این گیرندهها آسیب ببینند یا فرسوده شوند، ممکن است انگیزهای برای انجام کارهایی که معمولاً از آنها لذت میبرید نداشته باشید و حتی احساس ناراحتی و بیتفاوتی کنید. سندرم بی انگیزگی یک عارضه جانبی بالقوه در اثر استفاده از SSRI ها است که اغلب گزارش نمیشود. در حالی که دادههای محدودی در مورد این موضوع وجود دارد و تحقیقات بیشتری باید در مورد چگونگی ایجاد آن انجام شود، محققان مطالعهای در سال ۲۰۰۴ نشان دادند که ۲۰ درصد از شرکتکنندگان پس از مصرف SSRI ها بیتفاوتی و ۱۶.۱ درصد از دست دادن حس جاهطلبی خود را گزارش کردهاند. اگرچه گزارشهای متعددی مبنی بر ایجاد سندرم بی انگیزگی در اثر مصرف SSRI ها وجود دارد اما هنوز هیچ تحقیق قطعی وجود ندارد که این وضعیت را با استفاده از SSRI ها مرتبط کند. بنابراین تحقیقات بیشتری در مورد وضعیت بی انگیزگی و استفاده از SSRI ها باید انجام شود.
آیا امکان پیشگیری از بی انگیزگی وجود دارد؟
مطمئنا اگر روال زندگی طبق یک برنامه مشخصی پیش برود، احتمال بی انگیزگی روانی بهخصوص در جوانان پایین میآید. مگر اینکه دچار یک مشکل عصبی زمینهای مانند موارد بالا شده باشید که با درمان به موقع آنها میتوان از پیشرفت اختلال بی انگیزگی پیشگیری کرد.
در هر صورت، بی انگیزگی و بی هدفی و بی انگیزگی کارکنان و دانش آموزان (بهخصوص بی انگیزگی تحصیلی در دوران کرونا) بیدلیل نیست و یک مدیریت صحیح با ارائه پاداش میتواند مانع از بروز آنها شود.
اگر اطرافیان شما تمایل به مصرف ماری جوانا دارند، پیشنهاد میکنیم برای پیشگیری از بروز سندرم بی انگیزگی شما به سراغ مصرف آن نروید. امروزه مصرف داروهای ضد افسردگی به یک روال عادی تبدیل شده است و اکثر افراد مجبور به مصرف آنها هستند. پیشنهاد میکنیم با شروع تمرینات ورزشی و اهمیت بیشتر به خود، زمان مصرف آنها را کوتاه کنید تا دچار سندرم بی انگیزگی نشوید.
نحوه صحیح تشخیص بی انگیزگی
اساسا این مشکل باید توسط روانشناس یا روانپزشک تشخیص داده شود زیرا علائمی مشابه با افسردگی دارد. در ابتدا روانشناس یا روانپزشک در مورد نوع احساسات، رفتارها و نحوه عملکرد شما در زمینههای مختلف زندگی سوالاتی میپرسد. معمولا متخصص در هنگام معاینه از ۴ معیار زیر برای تست بی انگیزگی استفاده میکند:
- کاهش یا عدم وجود انگیزه. بیمار با توجه به سن، فرهنگ و وضعیت سلامتی خود انگیزه کافی را ندارد.
- بروز تغییرات رفتاری، فکری یا احساسی. تغییرات رفتاری ممکن است میزان مشارکت بیمار در مکالمات یا انجام کارهای روزانه را دشوار کند. تغییرات فکری شامل کاهش علاقهمندی به اخبار، رویدادهای اجتماعی و تفکر عمیق است.
- کاهش کیفیت زندگی. تغییرات رفتاری معمولا بر زندگی حرفهای و روابط شخصی بیمار تأثیر منفی میگذارند.
- وجود فاکتورهای دیگر. معلولیت جسمی یا مصرف مواد مخدر میتواند باعث بی انگیزگی بیمار شود.
اصولا وجود چنین علائمی باید برای ۴ هفته یا بیشتر طول بکشد تا متخصص شک به بی انگیزگی بیمار کند. در برخی موارد، روانپزشک ممکن است معاینه فیزیکی انجام دهد یا دستور انجام تست آزمایشگاهی برای تشخیص سایر شرایط پزشکی و بیماریهای زمینهای مرتبط بدهد.
انواع راههای درمان بی انگیزگی شدید
خوشبختانه امروزه راهکارهای موثری برای درمان افسردگی و بی انگیزگی وجود دارد و داروها و روان درمانی میتوانند به بازیابی علاقه شما به زندگی کمک کنند. نحوه صحیح درمان بی انگیزگی به دلایل زمینهای آن بستگی دارد. بیمار ممکن است بتواند با تغییر شیوه زندگی و مراقبت از خود این اختلال را مدیریت کند.
دارو برای بی انگیزگی
برای بی انگیزگی ناشی از اختلالات عصبی پیشرونده مانند پارکینسون یا آلزایمر، روانپزشک ممکن است داروهایی را تجویز کند تا علائم برطرف شوند. هنوز هیچ داروی اختصاصی برای درمان بی انگیزگی که مورد تأیید FDA یا سازمان غذا و داروی آمریکا باشد وجود ندارد. روانپزشکان معمولا در شرایط حاد با تجویز داروهای محرک زیر به بهبود وضعیت بیمار کمک میکنند:
- داروهای ضد افسردگی که بیماری آلزایمر را درمان میکنند، مانند دونپزیل، گالانتامین و ریواستیگمین
- داروهای ضد افسردگی مانند پاروکستین، سرترالین و بوپروپیون
- محرکهای گردش خون مغزی و متابولیسم که علائم سکته مغزی را درمان میکنند مانند نیجرگلین
- محرکهای دوپامین که بیماری پارکینسون را درمان میکنند مانند روپینیرول
- داروهای ضد روانپریشی که برای درمان اسکیزوفرنی استفاده میشوند
- داروهای محرک روانی که غالباً برای درمان بی انگیزگی بدون علت زمینهای شناخته شده مورد استفاده قرار میگیرند (نمونههایی شامل متیل فنیدات (ریتالین)، پمولین (سایلرت) و آمفتامین)
روان درمانی برای بی انگیزگی
اصولا برای درمان بی انگیزگی شدید همراه با افسردگی یا اضطراب، روانپزشک علاوه بر دارودرمانی دستور روان درمانی تحت نظر یک روانشناس را نیز میدهد. درمان شناختی رفتاری (CBT) یکی از رویکردهایی است که به افکار و رفتارهای اساسی که ممکن است به احساس بی تفاوتی و بی انگیزگی خفیف کمک کنند، میپردازد.
خوشبختانه تحقیقات در مورد سایر درمانهای بالقوه بی انگیزگی مزمن ادامه دارد. یکی از درمانهای احتمالی، تحریک الکتروتراپی جمجمه است. این رویکرد ممکن است به درمان بی انگیزگی پس از آسیب بخش لوب پیشانی مغز کمک کند. در این روند درمان پوچی و بی انگیزگی، متخصص روانپزشک یک جریان الکتریکی کوتاه و با ولتاژ پایین را در پیشانی بیمار اعمال میکند تا بتواند مغز را تحریک کند. معمولا بدون درد است.
درمان بالقوه دیگر، تحریک شناختی است. این روش معمولا برای افراد مبتلا به آلزایمر استفاده میشود که شامل مشارکت در فعالیتهای گروهی به منظور تحریک امواج مغزی است. به عنوان مثال میتوان به بازی یا نگاه کردن به تصاویر برای تشخیص حالات چهره اشاره کرد.
درمان سندرم بی انگیزگی
از آنجاییکه بیمار مبتلا به سندرم بی انگیزگی علائم افسردگی از خود نشان میدهد، استفاده از داروهای ضد افسردگی و روان درمانی معمولاً برای درمان این بیماری توصیه میشود.
با این حال، اگر تصور شود که مصرف مستمر SSRI ها عامل سندرم بی انگیزگی شما باشد، به احتمال زیاد پزشک توصیه میکند که دوز دارو کاهش یابد یا در نهایت متوقف شود. امروزه سه روش کلی برای درمان سندرم بی انگیزگی ناشی از مصرف SSRI ها وجود دارد:
- کاهش دوز داروی SSRI
- افزودن داروی دوم که میتواند به کاهش علائم بی انگیزگی کمک کند
- تعویض دارو با گروه دیگری از داروهای ضد افسردگی مانند مهارکنندههای بازجذب سروتونین-نوراپی نفرین (SNRIs)
موثرترین روش برای درمان سندرم بی انگیزگی ناشی از ماری جوانا، کاهش تدریجی مصرف ماری جوانا است. توقف ناگهانی ممکن است علائم فرد را بدتر کند.
درمان بی انگیزگی با داروهای گیاهی
خوشبختانه مصرف داروهای گیاهی مانند موارد زیر میتواند به رفع اضطراب و افسردگی بیماران مبتلا به بی انگیزگی کمک زیادی کند:
- اسطوخودوس
- گل گاوزبان
- زعفران
- بهارنارنج
- چای سبز
اگر داروهای ضد افسردگی مصرف میکنید، توصیه میکنیم پیش از شروع استفاده از دمنوش یا چای گیاهی با متخصص طب سنتی مشورت کنید. مواردی از اختلال دارویی مشاهده شده است.
درمان بی انگیزگی در طب سنتی
طب سنتی معتقد است که عامل اصلی بی انگیزگی و بی حوصلگی، غلبه مزاج سرد و تر بر بدن است. پس بهتر است مصرف مواد غذایی با طبع گرم مانند خرما، موز، نارگیل، گردو، انبه و غیره افزایش پیدا کند. استشمام رایحه گلهای محمدی، بابونه و رز نیز کمک زیادی میکند.
اگر امکان انجام طب سنتی را دارید اصلا تعلل نکنید. ماساژ بدن با روغنهای اساسی مانند روغن زیتون، کنجد و نارگیل نیز میتواند به رفع خستگی مزمن کمک زیادی کند.
چه زمانی به روانشناس یا روانپزشک مراجعه کنیم؟
اگر احساس بی تفاوتی و از دست دادن انگیزه برای انجام فعالیتهای معمول را دارید، صحبت با یک مشاور آموزشدیده یا روانپزشک که میتواند وضعیت شما را به طور دقیق تشخیص دهد، مفید است.
آنها میتوانند نگرانیهای شما را مورد بحث قرار دهند و راهنمایی کنند تا دیدگاه مثبتتری نسبت به زندگی پیدا کنید. اگر لازم است برای انجام درمانهای دارویی و روانی همکاری کنید. جالب است بدانید که برخورداری از حمایت خانواده یا دوستان نیز میتواند به شما در بازیابی علاقه به زندگی کمک کند.
اگر شرایط مراجعه حضوری را ندارید، از پزشک آنلاین روانپزشکی پذیرش ۲۴، مشاوره آنلاین تلفنی و متنی بگیرید و مشکلات خود را مطرح کرده و از مشاورههای آنها استفاده کنید.
سلام
۶ ماهه زایمان کردم
بچم ۳ ماه تو nicu بود
قبل از بارداری چندین بار از شوهرم کتک خوردم
تو دوران باری باز هم کتک خوردم
بچم ۲ ماه زود به دنیا اومد
زمانیکه بچم تو مراقبتهای ویژه بستری بود ۷ بار کتک بدی خوردم
ولی آخرین بار جوری کتک خوردم که آب نمیتونستم قورت بدم
الان بچم حدود ۳ ماهه که خونست
ولی تنها کارایی که براش میکنم شیر دادن و عوض کردن جاشه
اصلا دلم نمیخواد کسیو ببینم
دوست دارم تو خونه تنها باشم
قبل از زایمان کارمند بودم
شوهرم دیگه اجازه ی کار کردن بهم نمیده
هیچ انگیزه ای برای هیچی ندارم
الان نمیدونم چیکار کنم
حالم بده
چاق شدم
کسیو ندارم باهاش درد دل کنم و ازش کمک بخوام
خسته ام…
خیلی …
سلام سمیه خانم
کار خوبی میکنی که حرف دلت میزنی وگرنه عقده میشه
افسردهی بعد زایمان ی چیز طبیعی ولی کتک خوردن از شوهر غیر طبیعی
باهاش حرف بزن ببین مشکلش چیه و چرا کتک کاری میکنه شاید مشکل روانی داشته باشه که باید به پزشک مراجعه کنه
ولی خودت را با کتاب خوندن سرگرم کن بهت ارامش میده
منم همین مشکلاتو دارم
و اگر داستان زندگی منو بشنوید پشماتون میریزه
سلام من ۱۴ سالمه پسرم من ، خیلی با انگیزه هستم ولی انگار زندگی برام خیلی تکراریه . از زمان کرونا شروع شد و هرچقدر گذشت هی بدتر شد و تازه از تعطیلات عید برگشتیم و حالم بده ولی بخاطر این موضوع نیست . عین قبلاً نیست و هیچی یادم نمیمونه از خوبی ها و بدی ها شاید خیلی بهم حال بدن ولی یادم نمیمونه . نسبت به اتفاق ها هم بی انگیزه هستم . قبلاً حتی دستشویی رفتن هم حس خاصی داشت ولی الان هیچی بدرد نمیخوره . ممکنه بخاطر چی باشه ؟ دلیلش خودارضایی میتونه باشه ؟
پسر خوب تو هنوز در سن نوجوانی هستی و داری وارد سن جوانی میشی این بی انگیزه گی طبعی میباشد زیاد نگران نباش
داداش فداتشم خودارضایی نکن خودتوبدبخت نکن
همش دچار دوراهی میشم توی اهداف شدم احساس خیلی بدی میده هر بار یکشو دلم میخواد یکیشو مغزم واقعا نمیدونم چیکار کنم
من دچار دو راهی یا چند راهی توی اهداف (شغلی )میشم و همین بی انگیزم میکنه نسبت به هدفی که انتخاب کرده بودم و همش اهداف دیگه ای به سرم میزنه که نکنه اون بهتر باشه یکیشو قلبم میخواد یکیشو مغزم و از طرفی یکیش میتونه محبوبیت و شهرت بالایی برام بیاره (که علاقه به این موضوع باعث این اختلال شده) و اونیکی بر عکسشاید هیچ شهرتی برام نیاره و این موضوع به قدری داره بهم فشار میاره که انگار دستامو به یه اسب بستن و پاهامو به یه اسب دیگه که در حال حرکتن. لطفا اگه کسی میتونه راهنماییم کنه که راه حل چیه 🙁
محمد عزیز
بهتره دونبال اون شغلی که دوست اش داری بری در صورتی که هزینه هات جبران کنه البته شهرت محبوبیت میاره ولی دشمن هم باخودش میاره
من خودم پر دردم ولی انگار که به کسی راهکار میدم در به روی درهای بسته ی خودم باز میشه
اگه کسی چیزی تو ذهنش بود و خواست بپرسه رودروایسی نکنه و بگه
خوشحال میشم تجربه ام در اختیار بزارم
مرسی از همفکری همه دوستان
من دو ماهه که یکی پولهام و خورده و چک داده بود برگشت خورده الان دو ماههی میشه حوصله هیچکاری ندارم احساس میکنم آخر خطم شبا خیلی فکر میکنم چون یارو خیلی ار اعتماد من سو استفاده کرد گوشیشم بسته نمیدونم کجاست خبری هم ازش ندارم
احساس میکنم دست وپام بستس
سلام من این روزا نسبت به خیلی چیزا بی تفاوت شدم از چیزایی که قبلا خوشم میومد دیگه خوشم نمیاد انگیزه کافی برای تلاش هم ندارم
منم خستم میخام بمیرم فقط
سلام درد روحی بدتر از جسمی میباشد ودردجسمی بدتر از روحی خدایا حال بد هردو درد را از ما دوربرگردان
سلام منم بیشترمدت زندگیم اینطوری بودم چن وقت پیش حس کردم معجزه ای شدبرام وخیلی انگیزه وعلاقه واراده خیاطیموشروع کردم یه مدت کوتاه که اینکاروانجام دادم دوباره حس کردم ذوقم داره کورمیشه والان که کلا اسمش که میادحالموبدمیکنه وسرم سنگین میشه کلا ازآدما فراری شدم ازشون یه جورایی بدم اومده ازخونه بیرون نمیرم که کسی رونبینم دلم میخوادهمه روبزنم سرشون جیغ ودادبکشم یه عقده ی عجیبی پیداکردم
شما ممکنه دچار بیماری دوقطبی شده باشید
من دل خوشیم فقط پسر کوچولوم .اخه توخونه برای کی به خودم برسم.شوهرم اصلا نه حرفی نه صحبتی عقط کارم شده کارهای خونه و بچه از خودم غافل شدم کلا
من حال اینروزام حال بدیه.
سلام منم خیلی بی انگیزه شدم و نسبت به کارهای روزانه بی تفاوتم تنهایی رو ترجیح میدم دوست ندارم با کسیی حرفی بزنم یا میان جمع باشم کارهامو یک در میان انجام میدم و گاها انجام هم نمیدم و این باعث شده زندگیم بهم بخوره کلا احساس بی انگیزگی دارم نمیدونم قرارع تا کجا اینطوری باشم دیگه بی جای رسیدم که برای انجام کوچیک ترین کار استرس دارم در حالی که دیگران اصلا این کار براشون شاید در حد تفریح باشه موندم خلاصش
من یکسال ی میشه یهو بدنم بی حال میشه و فکرم درگیر میشه نمیدونم چمه فقط ازهمه چی خسته میشم همه چی برام الکی بنظرمیاد هیچی خوشحالم نمیکنه
آیا فقط راهش داروس؟
من با بیشتر کامنت ها همزاد پنداری میکنم
خیلی حال مسخره ای دارم
زندگیم شده مثل یه نوار کاست که هر دفعه یه آهنگو میخونه. خیلی تکراری و حوصله سر بر
دلم تغییر میخواد اما جرعتشو ندارم
تمرکز ندارم رو درسام چون اصن انگیزه و هدف ندارم
خیلی نسبت به همه چیز بی حس هستم گاهی.
و اضطراب اجتماعیم از قبل هم بدتر شده
کمبود اعتماد بنفس دارم
و فقط میخوام ناپدید شم
و واقعا تو این دوره کسی درکم نمیکنه که بخوام باهاش حرف بزنم:)))
منم دقیقا مثل تو ام به هر کی هم میگی میگه تو که مشکلت در برابر مشکل ما چیزی نیست و داری خودتو به بی حالی میزنی و اینا کلا از بعد کرونا من اینجوری شدم
وای واقعا همینطوره
واسه همین دارم میگم کسی درکم نمیکنه
همینجا لنگر بنداز هنوز افسرده نشدی
راستش منم این وسطا چند بار افسردگی گرفتم البته مطمئن نیستم اسمشو میشه افسردگی گذاشت یا نه چون مدتش خیلی کوتاه بود. اما واقعا حالم بد میشد یه طوری که حتی نمیتونستم پاشم برم دسشویی یا مسواک بزنم. حتی شاید در طول روز کلا یکی دوبار از تخت پا میشدم. و کلا یا الکی گریم میگرف یا خواب بودم کل روز
این میتونه برای کم خونی هم باشه
تا نری روانشناس نمیتونی بفهمی افسرده هستی یا نه فقط روانشناس میتونه بفهمه
اضطراب اجتماعی هم باعث افسردگی میشه ولی درمان کنی افسردگی از بین میره منم پارسال اضطراب اجتماعی داشتم فقط باید بری تو دل ترسات کم کم از بین میره
من ۳۷سالمه.ترس شدید از ازدواج دارم.نمیتونم مسئولیت قبول کنم.باید چی کار کنم؟
میفهمم همدردیم . زندگی خیلی بالا پایین داره هیچ
چیزی ارزش ناراحتی و مشقت تورو نداره قوی باش
دقیقا الان من اینجوری شدم کمبود اعتماد بنفس و بی حالی اذیتم میکنه
مشکل من نمیدونم چی هست خیلی پیچیدست چیزی ک میدونم اینه ک حوصله ی چیزی رو ندارم بی انگیزه شدم بی حال شدم من عذاب وجدان اینک کارامو انجام نمیدم دارم هروقت کسی صداشو بلند میکنه حرف میزنه میترسم یا زهر ترک میشم نمیدونم کلا ی چیزیم هست ک داره منو دیوونه میکنه
منم،دوس دارم،برم،پیاده روی ولی دلو دماغشو ندارم. بی حالی در لخته خون هم،هست. ولر چاره کار فقط دارو نیس
نابودشدیم خدامعجزه کندبراحالمون
سلام. واای من دقیقا عین شمام مخصوصا اونجا که گفتین وقتی کسی با صدای بلند بهم چیزی میگه منم استرس میگیرم. و یه فکرای عجیب غریبی میاد ذهنم. کلا هم هیچ کاری نمیتونم بکنم ینی تو ذهنم میگم خب الان بهتره مثلا این کارو کنم ولی به انجام دادنش ک میرسه کلا بیخیال میشم. نمیدونم چمه:( ازموقع کرونا بیشتر اینجوری شدم. الان ک کامنتارو میخونم اکثرا اینجوریم نمیدونم ینی ممکنه از عوارض کرونا باشه؟ خیلی ترسناکه هیچکی هم نمیتونم پیدا کنم که دردمو بهش بگم ㅠ_ㅠ
در ضمن جمهوری اسلامی آخوندی همین را می خواهد هر کسی به بسیج و سپاه روی بیاورد و دستمال کشی کند وام گنده می دهد تا جمهوری اسلامی آخوندی باشد ما رنگ خوشی را نخواهیم دید . درد بلای محمد بن سلمان بخوره تو سر تک تک آخوندا و مسئولان باشی . تا این آخوندا بی سواد باشند احمق ها سر کارند تنبل ها سر کارند
ا
این حجم از بد بیاری برای یه ادم با استعداد واقعا وحشتناکه
ولی بهتر باز هم امیدتون را از دست ندین بالاخره کسی پیدا میشه که استعداد شما را ببینه
جدای از این این همه ادم مخالف نطام توی این مملکت هست اکثرا ثروتمند و زندگی مرفه دارن تو فامیل خودم هم کم نیست از طرفی ادم هایی هم هست که موافق نطام هستند ولی زندگی کاملا معمولی دارن
بهتر امیدوار باشین و راه دیگه را امتحان کنین بالاخره خدای شما هم بزرگه نه اینکه با بهانه کردن اوصاع کشور مشکلتون را حاد تر کنین
آخه دیگه انگیزه ای نمی ماند . فوتبالیست تکنیکی بودم حتی از علی کریمی خیلی بهتر بودم . از خراسان رفتم تهران حتی یک تست ساده از من نگرفتند گفتند باید سی میلیون پول بدی . دانشگاه قبول شدم ناپدری نامرد من گفت پول نمی دهم . دونده بودم جایزه اندکی داشت . لوله کش گاز بودم هر روز اجناس نوسان قیمت داشت ورشکسته شدم . دیگه باید چکار می کردم . می رفتم کارگری سر هر ساختمان افغانی جای ما را پر کرده بود . خاب باید چکار کرد الان هم شش ساله بیماری روده دارم دو بار جراحی خوب نشدم دکترا گفتند تنها راه باید بری خارج عمل کنی . نه پدری نه مادری هیچ کس . چاقو برداشتم رگ دستم را ببرم درد داشت .
باید با تیغ رگتو بزنی
بیشعور
خب معلومه اینطوری کسی استخدامت نمیکنه
رگ دست رو با چاقو نمیزنن با تیغ میزنن
امیدتو از دست نده ، همینکه تلاش میکنی با ارزشه، همه چی درست میشه
میدونم خیلی سخته.خیلی بد آوردی.شاید منم جای تو بودم همین کارو میکردم اما توکل کن به خدا.از عمق وجودت ازش بخواه.انشاالله حل میشه
سلام من اینطوریه که نمی توانم از خونه برم بیرون با این که مثلاً دلم می خواد برم وحتی تصمیم می گیرم برم مثلاً فلان جا ولی لحظه آخر تصمیم عوض میشه ونمی تونم برم همش استرس کار های عادی زندگیم را دارم کار های که دیگران روش فکر نمی کنند مدام من توی ذهنم فکر می کنم واسترسش را می کشم حتی قدرت تصمیم گیری درباره مسائل عادی زندگی ندارم ذهنم پر از تنش های بیرونی و درونی اند که اصلا نیازی نیست اینقدر بهشون فکر بشه میشه لطفا بهم راهکار توصیه کنید
جهن اطلاع رسانی
واقعا اونایی که چت کردن انتظار دارن یکی اونا رو بخونه ؟
آره چرا نخونه؟
سلام من ۵ سال هست که دچار افسردگی شدم و در طی این مدت تلاش کردم که کارم تحت تاثیر شرایط روحیم قرار نگیره اما متاسفانه به تازگی کنترل این مشکل از دستم خارج شده و به شدت بی انگیزه شدم
و به مشاور مراجعه کردم اما تاثیری نداشت و قرص اعصاب هم مصرف میکنم.
هیچ راهکاری وجود نداره که درمان بشم؟
ورزش کنید
با آدمهای عصبانی پرخاشگر چکنم؟بد،اخلاق که فکر میکنن حرف ،بلس حرفه اونا باشه
بیا برلیم قول
میدم بخندونمت غم نبینی دیگه
منم یه دوره نسبتا طولانی اینطور بودم، درس و کارم افت کرد، دیگه نمیخندیدم، حتی میلی به خواب و غذا نداشتم. یه روز به خودم اومدم، دیدم که داره گند میخوره به زندگیم. خودم خودمو یکم کالبد شکافی کردم. هیچکس بهتر از خودت نمیفهمه که چته. مشکلاتمو نوشتم رو کاغذ و اونایی که میتونستم حل کنمو علامت زدم. بعد کلی جست و جو به چندتا نتیجه مشخص رسیدم.
یکی از مشکلات دوپامینه، وقتی دوپامین فیک به بدنت برسونی کارای روزمره دیگه برات جذابیت نداره.
مشکل بعدی کمالگراییه. باعث میشه دائم از خودت و کارات نقص بگیری و یه چرخه باطل ایجاد میکنه.
کلیشهای ترینشون اینه که نمیدونی هدفت چیه.
یکی هم ترسه، از تغییر و بهتر شدن. فکر میکنی اگه از پناهگاه امنت بیای بیرون و تغییری توی شغل یا فعالیتای دیگه تو زندگیت انجام بدی، ممکنه آسیب بیینی، که همینطوره، باید امتحان کنی ببینی چه چیزی برات بهتره.
یه مشکل میتونه تروما یا چیزای دیگه باشه که بری پیش مشاور و متخصص بهت کمک میکنه.
اگه خوب نشدی خودتو مسخره کردی. شاید کمبود توجه داری یا چیزای دیگه، و مشکل از انگیزت نیست، چون کلا چیزی به نام انگیزه وجود نداره. انگیزه کلمهایه که چندتا احمق که نتونستن توی زندگی به جایی برسن، درستش کردن. انسان هیچوقت حال چیزی نداره چون تلاش میخواد. باید خودتو هل بدی. این موقعیت اتفاقا میتونه یه سکوی پیشرفت باشه برات.
این مطلب انگیزشی نیست، بیشتر موارد هم علمیه. اینم بدون همیشه از تو بدبخت تر و فقیر تر وجود داشته که به جایگاه بالایی رسیده باشه، بدون شانس.
میتونم باهاتون صحبت کنم؟حرفاتون انگار جواب تو سرم بود
سلام سارا میشه با هم حرف بزنیم:)
خیلی عالی بود حق با شماست . منم چند ماهه درگیرم
عالیی بود منم همین مشکلو دارم :)))
آفرین رضا علی بود
هنوز یکمی نامیدی ،هاهاه چون تا انگیزه یا هدف نباشه هیچ کاری پیش نمیره عزیزه دل بای
حرفایی که زدین یه چندموردش درموردخودمنم صدق میکنه مخصوصااونجایی که گفتیدکمال گرایی هم یکی ازدلایلش میتونه باش
چقدر با درک بود این کامنت
حرف خاصی برای گفتن ندارم اومدم با مشاوره آنلاین به خودم کمک کنم برای درمان؛ که مبلغ ویزیت هارو دیدم
دقیقا موافقم منم تا قیمت ها رو دیدم فهمیدم بهتره همینجوری باشم 🙂 بعدم تا یه چیزی میخونی تازه میفهمی وای چقد درد و مرض روحی داری که اون دیگه خیلی بدتره
باسلام من این افسردگیو از بچگی باخودم ب همراه دارم تاالان ک سنم دیگه داره بالا میره…مدام ب افسردگیم اضافه میشه و شدیدتر میشه…
خودمون فقط میتونیم. به خودمون کمک کنیم. راه چاره دارو نیست. فقط حرکت ،به جلوس همین بای عزیزان
سلام . ای کاش در هلند بودم . یا دانمارک . که میتوانستم . در بیمارستان آنجا حضور پیدا کنم . و برگه ای را پر کنم . مبنی بر اینکه از زندگی خسته شدم و به بیمارستان اجازه میدادم مرا از بین ببرند . و اندام خود را وقف کسانی میکردم که عاشق زندگی کردن هستند و از زندگی فایده حاصل میکنم .
من نه در جوانی و کودکی و در بزرگسالی خیری از زندگی ندیدم . همیشه خدا در هر برهه ای از زندگی ام . خوار و گرفتار و بدبخت بودم . همه به یک نحوه ای از زندگی من از وقت من . سو استفاده کردند . همیشه خدا برای رزق زندگی ام وبال گردن دیگران بودم . دو سوم ، عمرم را بیکار محض و مطلق بودم . از پدر و مادر پیرم ، غذا و مسکن خود را می دزدم . و مزاحم آنها هستم . به خدا به قرآن به هر چی میپرستید . از زندگی خسته شدم . هر شب از خدا میخوام من را سقط کند . من عاشق سقط شدم هستم . چون از زندگی و عمرم هیچ چیز نفهمیدم . همیشه بدبخت بودم . همیشه خدا دنبال یک کاری میگشتم . که پیمانکارام ، صاحبکارم ، هر چقدر کار میکنم . به همان اندازه به من دسترنج بدهد . اما در این دنیا ، هم چین آدم و صاحبکاری که دلش برای زیر دستش بسوزد و خدا و پیغمبری حق زیر دستش را بدهد . پیدا نکردم . خیلی جاها کار کردم . اما همه به نحوی از کار من سواستفاده کردند . و حقوق من را خوردن . من فقط یک ارزو در این دنیا دارم . به خدا میگم . نه پول میخوام . نه ماشین میخوام . نه خونه میخوام . نه زن میخوام . هیچ چیز از دنیای خدا نمیخوام . آبروی من را حفظ کنه آخر عمری من را خوار نکنه . فقط من را سقط کنه . ای کاش همه دنیا برای من دعا کنند تا به ارزو خودم برسم .
سلام برادر چرا اینقدر ناامید هستید تلاش کردن قطعا امید و موفقیت بهمراه داره زندگی انقدرا هم سخت و خسته کننده نیست. من براتون دعا میکنم که دیدتون رو تغییر بدید تا شرایطتون تعییر کنه. موفق باشید
ایرانی جمعات یه چیزه کوچیکو بزرگش میکنه دادو فریاد،میکنه عصبی میشه
تاش بیا تبریز.. من نقاش ماشین هستم و مغازه دارم بیا باهم کار کنیم به خدا قسم حالت بهتر میشه.. من درکت میکنم… وقتی گفتی وبال اینو اون میشی به خدا حالم بدشد… بیا یه کاری یاد بگیر تا دسترنج خودت رو آسوده خرج کنی.. من هیچ سرمایه ای ازت نمیخوام خودم همه چیز دارم بهت قول میدم یه ساله هم مغازه باز میکنی هم سرمایه اندکی هم پس انداز کردی
من بین اقوامم پر شور شوق ترین فرد بودم همیشه میخندیدم خوشحال بودم درسام عالی بود بپر بپر میکردم ولی نمیدونم چرا آخه چرا یهو دقیقا راس ۵ مهر بدون هیچ دلیلی احساساتم از بین رفت و دیگه آدم های اطرافم برام مهم نشدن لبخندام مصنوعی شدن به مراتب آدم های هستن که میخوام خودم اونارو بکشم چون تو این جامعه اونا مثل آشغالن ولی دیگه زورشو ندارم و فقط تو سری میخورم . چندین روز هست دیوونه شدم بعضی اوقات از خدا خواهش میکنم میگم میخوام برگردم سال ۲۰۱۵ آقا من دیگه نمیتونم بسمه هرچی کشیدم روانی شدم دیگه تحمل این زندگی آشغال برام سخت شده . من بخوام خودکشی کنم نفر بعدی که خودکشی میکنه مادرمه بعدش داداشمه زنجیره ای ادامه پیدا میکنه نمیخوام مرگم باعث مرگ خانوادم بشه
. دیگه حتی به این نتیجه رسیدم همه دین ها باعث محدود شدن ذهن میشن ولی بعد اینکه رفتم سراغ خارج شدن از این دین … دیگه آدم سابق نشدم یه جورایی بی هدف شدم من ذهن خلاقی دارم نمیخوام هدرش بدم یکی کمکم کنه دیگه موهام تموم شدن انقدر ریخت
من که مواد نکشیدم چرا این شکلیم
بخند،به همه چی هاهاهha.ha.ha
من دو هفته هست که شاغل شدم ۲۸ سال دارم کارمند شدم اما از کارم اصلا راضی نیستم محیطی پر از استرس و تنش داره حجم کار و ارباب رجوع خیلی زیاده واقعا دارم شکنجه میشم هر روز دارم تحقیر میشم
هر روز گریه می کنم شاید باور نکنید اما من ی پسرم
افسردگی گرفتم بعضی وقتا بفکر خودکشی میفتم اما دلم برا پدر مادرم میسوزه
نمی تونم از کارم استعفا بدم چون خانوادم اصلا راضی نیستن و اگه این کارو بکنم اتفاقات بدتری میفته
حالم خیلی بده بیشتر وقتا حتی حوصله ندارم غذا بخورم من همیشه هر روز دوش میگرفتم اما حالا هفته ای یک بار هم بزور میرم
فقط دلم میخواد بخوابم و دیگه بیدار نشم
سلام شاید شما درونگرا هستین و از اینکه تو محیط شلوغ باشین اذیت میشین … اگه امکانش براتون هست دنبال یه کار جدید باشین یا کسب و کار خودتون رو راه اندازی کنین… یه کانال تل.گرامی هست (مریم مبارکی) رو دنبال کنید شاید مطالبش کمکتون کنه
Ha.ha.haفقط بخند،حتی تصنعی باشه(مصنوعی).ha.ha.Haبخند.
سلام من همیشه در ظاهر شاد هستم ولی وقتی تنها میشم خیلی وقتا احساس خستگی میکنم اصلا حوصله انجام تکالیفم رو ندارم وقتم الکی توی فضای مجازی هدر میدم بعد خودوم سرزنش میکنم واقعا خیلی بده چنین حالی داشته باشی
چنین چیزی واقعا آدمو نابود میکنه ، برای من از حدود ۱۶ سالگی شروع شد و کنکور که باعث شد از دوستام هم دور بمونم تشدیدش کرد و باعث شد دوسال پشت سر هم کنکور رو گند بزنم و حتی دفعه دوم از دفعه اول بدتر شدم و ارتباطم به کل با همه ی دوستام قطع شد و سعی کردم این احساس رو با دیدن فیلم و سریال و مشغول کردن خودم سپری کنم ولی الان که میبینم در دوره ی دانشگاه هم حتی افت دارم و ترم های اول وضعیتم بهتر بود و حوصله ی بیشتری داشتم ولی الان اصلا دیگه حوصله ی درس هم ندارم و این ترم اونقدر فشار روی من زیاد شده که دیگه حتی اگه وقت کنم هم دیگه حوصله ی فیلم دیدن ندارم و از همه بدتر گیرایی ذهنم هم روز به روز انگار بدتر میشه و درس هارو باید چندین بار بخونم تا شاید در امتحان یه نمره ی قبولی بگیرم درحالی که بقیه شب امتحان میخونن و نمره شون از من بهتر میشه!
منم همینطور اصلا انگار مغزتو بستن هیچی توش نمیره لامصب ی چیزیم که میخونیا بعد دو دیقه یادت رفته این فاجعس انگار هر چی ریشتیو یکی پنبه میکنه
عزیزم ایرانی باشی افسرده نباشی جای تعجب داره:(
چرا؟
افسردگی ؟زمانه جنگ ایرانو عراق دعا میکردیم. حواله صدام،حسین میکردیم. الانه هم حواله صدام،بکن بایدن ،ترامپ بکن هاها
حتی انگیزه ندارم برای درمان کردن خودم تلاش کنم:(
تنها نیستی منم همینطور
من عادت کردم بهش
عادت چیزه بدیه
واسه اینکه کاری خوب بلد نیستی تو رو مواخذه میکنن….. گذر زمان باعث نابودی ادم میشه ار نابودی، یه دختر ۲۱ساله با روح ۷۰ساله…
چرا اینکارا رو میکنن دیگه خودمم نمیشناسم دوس ندارم وجود نداشته باشم
نابود شدن انگیزه روحیه احساس پوچی، همش دلت یه خواب بدون بیداری میخواد همه اینا فقط به خاطر اینکه همه تو رو به تمسخر میگیرن و با حرفایی که فکر میکنن درسته باعث نابودیت میشن، چرا یه دختر ۲۱باید درد بکشه و به هیچ کس نگه که دردش چیه، این خوده افسردگیه… فقط هی خوب میشی هی بد میشی
من تجربه اش کردم خیلی شدید و دراز مدت در اوج کار خوب تحصیلات عالیه مستقل بودن خانواده اوکی و و و … نه دکتر رفتم نه قرص مصرف کردم، فقط به خودم حال دادم مرخصی های پشت سر هم، تنهاییهای مطلق، استراحت استراحت استراحت ، یکم به خودتون حق بدین و هرجور شده استراحت کنین لازم نیس با ورزش و کار و مسافرت حتما ماست مالیش کنین، یه مدت استراحت کنین واقعا، زیاد بخابین ، اونقد رها کنین که یهو خودتون بگین بسه دیگه ، پاشم!!!
آنجا که تو نه اندازهایت را فهمیدی، و نه ارزشهایت را پیدا کردی، و نه برنامههایت را مشخص کردی از دست رفتهای و در ضلال و سردرگمی هستی.
و اینجاست که هر صدایی تو را میبرد و در هر بساطی چشم میدوزی که مبادا چیزی را از دست بدهی و اینجاست که تو به هر دعوتی جواب میدهی و خیلی راحت گام بر میداری و ثقل و سنگینی هم نخواهی داشت و در برابر هر دمیدن و تحریکی برافروخته و غضبناک میشوی و آنچه را که برای تو و در حوزه تو نبوده عهده دار و مالک میشوی.
– روزهایفاطمه
استادعلیصفاییحائری
چرا من باید توی ۱۷ سالگی اینطوری بشم.
اوایل فکر میکردم که زود گذره و بهخاطر فشار درسه و درست میشه، الان بیشتر از یه ساله حالم خوب نیس، خانوادم و بقیه میگن که چرا اینجوری هستی ولی نمیدونم چی بگم. دیگه هیچی دوست ندارم. موسیقی و علایق دیگه حالمو خوب نمیکنه. فکر میکنم کلا به زور هرکاری انجام میدم و صرفا فقط دارم نفس میکشم.
من الان ۳۶ سالمه. به جرات میتونم بگم از ۱۵ سالگی همین حس شما رو داشتم. گاهی برای مدت کوتاهی شده بهتر بشم ولی اکثر اوقات همینم. نا امید و مردد و مشکوک به همه چیز و بی انگیزه و تنها. فقط مردن چارمه. ۱۲ سال هم قرص و روانپزشک و اینا رو تجربه کردم ولی فایده نداشت
توی ۱۷ سالگی تموم حالات شمارو دارم، و خواهم داشت.
من از بچگی اینطورم دارم نابود میشم
منم ۱۷ سالنه و همینجورم و خانوادمم اصلا واسشون مهم نیس داره چه بلایی سر من میاد……
۴ساله توی یه مغازه کار میکنم درآمدش عالیه اما همش همونجام ۱۲ ساعت توی یه ۲۰ متری بعدشم آخر شب خونه خواب صبح سر کار.قبلا کارم جوری بود که آزاد بودم خیلی خوب بود .خیلی سخته ببینید به کجا میرسه آدم که این سایت رو پیدا میکنه وگرنه آدم سالم هیچوقت به فکر این راه حل ها نمیافته
ببینید جوامع باید تمام امکانات رفاهی شادی تفریح و….فراهم کنه ما عظیم ترین سرمایدار جهان هستیم ولی درفقر مطلق معمولا کشورها تمام مراحل درمان وروحیه شادرا به مردم میدهند ولی برعکس ما هرجانگاه کنیم هرجا بریم فقط استرس نگرانی دلهره وترس ازاینده خوب حتما انگیزه برای زندگی ازبین میره
واقعا بعضی وقتها طرف یک حرف میزنه غافل از انکه یک عمر طرف مقابل اززندگی ساقط میکنه شای حرفش بی ارزش باشد ولی کل احساسات طرف مقابل نابود میکنه
سلام،ببخشید اینجا خوده دکتر جواب پرسش آدم رو میده یا نه ؟؟
منم علائم های که اشاره شده را دارم
اما در این مورد خیلی ریز شدم
اولین علت که باعث ابتلا به سندرم بی انگیزگی میشه تحلیل فیزیکی بدن واحساس ضعف وخستگی
چرا که انگار وقتی بدن آدم چنین تحلیلی میرود اعتماد به نفس به شدت پایین میاد وانجام کارهای اصلی زندگی برای آدم خارج از توانش بنظرمیاد
از انجام کارها خودداری میکند و خود را بدون محک زدن بازنده اعلام مینماید،اگر تا اینجا موافقید اعلام بفرماید تا از تجربه که بسیار کمکم کرد ،بیان کنم
واقعا درست گفتید
فقط خواهش دارم از همتون زخم زبون به هیچ کسی نزنید به هیچ نمیدونید طرف چی میکشه از صدتا مریضیم چاقو خوردنم بد تره فحش بدین دعوا کنید ولی تورو قران کسی رو مسخره نکنید حرفی نزنید که داغون بشه خواهش میکنم…
سلام
این القائات ناامیدی و رکود در روحیه پیشرفت و پرشور جوانان ایرانی اساس کار دشمنان و دول معاند این مرز و بوم میباشد که نباید اعتنایی به آن نمود.
نباید اعتنایی با آن نمود !!!؟؟؟ ای بنازم به این هوشتون البته شما بدانید این دشمنان و دول معاند که نام میبرید در همین داخل کشور خودمون هستند که ملت را تبدیل به یه ملت افسرده و نامید کرده اند. اینها القاعات نیست اقای سرباز واقعی واقعی هست
احسنت
رتبه هر کس در این عالم به انسان بودن است
کشته شد انسانیت، با دستِ بی مقدارها
کافر مطلق بخوانیدم، اگر این است دین
آبروی شرع را بُردید، ای دین دارها
عقب مونده و کند ذهن اگه متن بود.
سلام. بی انگیزگی چه ربطی به دشمن داره دولت داخلی همه انگیزه مردم رو از بین برده یه عده آدم لون پن بیسواد هم تا تقی به توقی میخوره میندازن گردن دشمن
سلام حس میکنم بی انگیزی شدیدی دارم از همه چی خستم حوصله خودم هیچی رو ندارمم فقط دوست دارم تو اتاقم باشم بیرون نیام باید چیکار کنم؟ بی انگیری باعث شدع ک از درس زندگیم عقب بیوفتم کسی درکم نمیکنه وقتی میگم اعصاب ندارم حوصله ندارم همش میگن مسئولیت چیرو داری ک انقدر نِق میزنی
منم همینطور
سه ماهه افسردگی گرفتم نمیتو نم درسامو بخونم یا کار دیگه ای انجام بدم از خودم بدم میاد چیکار کنم افسردگیم ازبین بره
سلام منم این مشکل رو دارم
صبح به زور میرم سرکار فقط دوست دارم برم بشینم یه گوشه فکر کنم به هر چیزه الکی
درمانی هست
کسی خوب شده
سلام وقتت بخیر دوست من
ارتباطاتت با خدا تقویت کن.ورزش کن و در چهارچوب مشخصی زندگی رو برای مدتی ادامه بده(برنامه زندگی) افراد سمی رو حذف کن از دور و برت